مقدمه داستانی: شروع یک سفر پرزرقوبرق – زیورآلات زنانه صبح یک روز بهاری، وقتی نازنین از خواب بیدار شد، آفتاب ملایم از لای پردههای حریر اتاقش میتابید. او همیشه به ظاهر و استایل خود اهمیت میداد، اما آن روز حس کرد چیزی در ظاهرش کم است. لباس زیبایی به تن داشت، موهایش را بهدقت آراسته […]


